کشور بولیوی همواره حمایت خود را در عرصه بین الملل از ایران داشته است
کد خبر: 29143

کشور بولیوی همواره حمایت خود را در عرصه بین الملل از ایران داشته است

سفیر بولیوی در ایران گفت: کشور بولیوی همواره حمایت خود را در عرصه بین الملل از ایران داشته و تمام قد پشت ایران ایستاده است و معتقد است علاوه بر ایجاد روابط عمیق سیاسی با این کشور می‌توان روابط اقتصادی را نیز گسترش داد.

خانم رومینا راموس؛ سفیر بولیوی در تهران با حضور در برنامه جهان امروز شبکه خبر به ۱۲۰ سال روابط ایران و امریکای لاتین اشاره کرد و گفت: ایران نیز همواره به توسعه روابط با کشورهای آمریکای لاتین از جمله بولیوی اهمیت می دهد و دولت اقای رئیسی نیز تمایل دارد روابط با امریکای لاتین و بولیوی بیش از گذشته گسترش پیدا کند. 

مشروح گفتگو به این شرح است

سؤال: چه شد بولیوی تصمیم گرفت روابط خود را با اسرائیل قطع کند؟

خانم رومینا راموس؛ سفیر بولیوی در تهران: واضح است که بولیوی این تصمیم را گرفته در برابر جنایاتی که علیه مردم فلسطین صورت می‌گیرد و جنایات جنگی که شاهد آن هستیم و نقض حقوق بشری که شاهد آن هستیم و نقض تمام کنوانسیون‌هایی که بین المللی هستند، بولیوی این روابط را قطع کرد به خاطر این که این تحمیل سختی‌ است، که به مردم فلسطین صورت می‌گیرد و آن چیزی که اتفاق می‌افتد پاکسازی نسل کشی است که توسط اسرائیل صورت می‌گیرد و ما در طی تاریخ در سال‌های ۱۹۴۸ و قبل از آن هم شاهدش بودیم، ما بر اساس قانون اساسی کشورمان در خصوص ملت‌های دیگر و احترامی که به آن‌ها می‌گذاریم تصمیم گرفتیم که روابط را با اسرائیل قطع کنیم.

سؤال: می‌دانیم که روابط بین ایران و آمریکای لاتین ۱۲۰ ساله شده، آیا شما معتقد یا موافق هستید که اوج این روابط بعد از انقلاب اسلامی ایران یعنی انقلاب سال ۱۹۷۹ ایجاد شده است؟

خانم راموس: واضح است که مجموعه کشور‌های آمریکای لاتین در زمان دولت آقای احمدی نژاد البته قبل از این که، به این زمان برسم می‌خواهم اشاره کنم، قبل از آن چه اتفاقی افتاد، از بعد تاریخی برگردیم به زمان قاجار، پهلوی و زمان انقلاب اسلامی، توافق‌های دوستی در سال‌های ۱۹۰۲ و ۱۹۰۳ بین ایران و کشور‌های مهم منطقه؛ برزیل، آرژانتین، مکزیک و اروگوئه شکل گرفت که اوایل قرن گذشته بود؛ قرن بیستم این توافق‌ها بین سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۳ به امضا رسید، آن اتفاقاتی که در جنبه بین المللی اتفاق افتاد در جهان باعث شد که تواقفی وجود داشته باشد حدود ۳۰ ساله، ولی دوباره از سرگرفته شد، می‌خواهم به سه واقعه اشاره کنم؛ اولین آن؛ از میان رفتن مظفرالدین شاه بود، دومی؛ مشروطه خواهی بود که به جنگ داخلی منجر شد و بعد از آن انقلاب مکزیک بین ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۷ که به جنگ جهانی رسید و باعث شد کع این روابط متوقف شوند، اما جنگ جهانی دوم که شروع شد همه روابط بین المللی را تحت تأثیر قرار داد، اما وقتی که رضا پهلوی سر کار آمد دوباره روابط با آمریکای لاتین از سر گرفته شد، برزیل، مکزیک، آرژانتین؛ کشور‌هایی بودند که رابطه را شروع کردند، ولی در آن زمان این رابطه در آمریکا حکومت‌های نظامی‌ای بودند و حکومت‌هایی که هم مترقی بودند، هم راستگرا بودند، اما وقتی انقلاب اسلامی اتفاق می‌افتد این روابط تمام می‌شود و شکل دیگری می‌گیرد، چون که اولویت به کشور‌هایی داده می‌شود که تولید کننده نفت بودند. چون در زمان پهلوی خیلی اولویت داده شده بود به کشور‌های اوپک و در همین راستا بود که این روابط تقویت شد، در خصوص آغاز قرن بیست که صحبت کردم، برزیل، آرژانتین، مکزیک و اروگوئه؛ قدرت‌های آمریکای لاتین بودند و می‌خواستند که این روابط را داشته باشند در ایران، ولی در پایان قرن؛ وقایع دیگری بودند مثل انقلاب اسلامی ایران، که تمام الگو‌ها را بر هم زد و آیت الله امام خمینی می‌آیند می‌گویند که نه شرقی، نه غربی و تمام الگو‌های موجود را بر هم می‌زنند و آن موقع است که چپ آمریکای لاتینی که به سمت دیدگاه‌های لنینیستی و دیدگاه‌های شوروی قدم بر می‌داشت و بعد از این که ایران جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشت، یک موضوع دیگری مطرح بود که از بین رفتن سیستم قدرت حاکم در دنیا بود که مارکسیسم از بین رفت و آمریکای لاتینی که به مارکسیسم وابسته بود تحت تأثیر قرار گرفت. اولین حادثه مهمی که بعد از این می‌آید؛ انقلاب بولیواری ونزوئلا بود که به سوسیالیسم قرن ۲۱ منجر می‌شود و دولت‌های مترقی سر کار می‌آیند که با کنار رفتن دولت‌های نئولیبرالی که واشنگتن در آن کشور‌ها گذاشته بوده بر سر کار می‌آیند؛ و چرا این تغییر در روابط بعد از انقلاب اسلامی، انقلاب ایران در واقع شکل می‌گیرد؟ روابط دو جانبه ایران با آمریکای لاتین همیشه قبل از آن از سمت سرزمین پارس‌ها بعد از آن که نامش ایران می‌شود از سمت ایران بوده، ولی وقتی که انقلاب اتفاق می‌افتد، فرمانده؛ فیدل کاسترو اولین کسی بود که انقلاب اسلامی را به رسمیت می‌شناسد و اولین کسی بود که دعوت می‌کند در سال ۱۹۷۹ که جمهوری اسلامی ایران به کشور‌های عدم تعهد بپیوندد و به لطف این دعوت بوده که ایران عضو می‌شود و شکاف مهمی صورت می‌گیرد که خودش اوجی در روابط بوده که از سمت آمریکای لاتین این بار ایران به تحرک در می‌آید، به این اقدام یک فرمانده و یک رهبر مهم دیگر اضافه می‌شود؛ فرمانده چاوز که در را به سمت کشور‌های دیگر هم باز می‌کند تا به اتحاد آلبا بپیوندند و بتوانند در این قالب روابط خود را تقویت کنند با ایران و آقای محمود احمدی نژاد در این زمان نقش مهمی ایفا کردند همچنین ایشان بار‌های زیادی به کشور‌های آمریکای لاتین سفر کردند و پروژه‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف را پیش بردند، انرژی، سلامت و ... و اتحاد بسیار نزدیکی را با ونزوئلا، کوبا، بولیوی و اکوادور پیش گرفتند و این شرایطی است که در دو دوره ریاست جمهوری ایشان این قدر تقویت می‌شود این روابط که برای اولین بار ایدئولوژی و سیاست این کشور‌ها در کنار هم قرار می‌گیرد، چون این کشور‌ها همگی در مقابل امپریالیسم آمریکا قرار داشتند، در خصوص این تحریم‌هایی که آمریکا تحمیل می‌کرده، آقای احمدی نژاد در این باره می‌گویند که باید وارد زمین آمریکا شد و این جورچین مونرو را پشت سر گذاشت و آمریکای لاتین را که هژمونی آمریکا به حساب می‌آمد را باید مد نظر قرار داشت و بعد از این بود که دولت حسن روحانی سر کار می‌آید و بعد از آن دولت آقای رئیسی که روابط مهمی داشتیم، به ویژه الآن در زمان دولت آقای رئیسی که به ویژه با کشو‌های آمریکای لاتین دید ویژه‌ای دارند به این کشورها، ولی وقتی با احمدی نژاد این روابط به اوج خود می‌رسد، تعهد‌ها و توافق هسته‌ای در حال امضا شدن بود بعد از آن دوران؛ و در سال ۲۰۱۶ که بحث بر سر امضای توافق صورت می‌گیرد، تا زمانی که آمریکا از این توافق خارج می‌شود، یک افولی وجود دارد در روابط دو جانبه ایران با کشور‌های آمریکای لاتین، چون ایران به سمت کشور‌های اروپایی گرایش دارد به خاطر این که بسیار مهم بودند در قضیه هسته‌ای ایران و وقتی این توافق از سمت آمریکا زیر سؤال می‌رود، روابط از سمت دولت روحانی با کشور‌های آمریکای لاتین دوباره تقویت می‌شود، آقای ظریف که وزیر امور خارجه این دولت بوده، بسیار به کشور‌های این منطقه (آمریکای لاتین) سفر می‌کنند، توافق‌های زیادی امضا می‌شود، بولیوی در دوران آقای روحانی در حوزه نانوتکنولوژی و همچنین کوبا بهره می‌برند از این همکاری‌ها با ایران و همچنین در حوزه شرکت‌های خصوصی، از زمان آقای احمدی نژاد ۶۰ توافق وجود داشته که بولیوی با ایران داشته که باید اجرایی می‌شدند.

سؤال: من می‌خواهم درباره همین توافقات از شما سؤال بپرسم ولی شما، چون روایتی داشتید از زمان قاجار تا دولت آقای رئیسی که روابط بین ایران و کشور‌های آمریکای لاتین چه سیری را طی کرد و به طور ویژه بولیوی، من نخواستم صحبت شما را قطع کنم؛ چون این سلسله مراتب آن چه که اتفاق افتاده را بیان کردید. به نظرم شما گلایه دارید که چرا گاهی شدت روابط که به سمت غرب متمایل می‌شود، روابط ایران و آمریکای لاتین کاهش پیدا می‌کند. به هر حال ما الآن در دوره‌ای هستیم که شما اشاره کردید در دولت سیزدهم؛ دولت آقای رئیسی تمایل وجود دارد که روابط با آمریکای لاتین و بولیوی بیش از گذشته گسترش پیدا کند. شما الآن چه موانعی را می‌بینید؟ آیا به نظر شما رابط الآن در سطوحی که هست قابل قبول است یا نه و بهتر است به چه سمتی برود؟ شما از طرف بولیوی چه تقاضایی دارید برای این که گسترش پیدا کند، روابط ایران و بولیوی و به طور ویژه آمریکای لاتین؟ 

خانم راموس: اول می‌خواهم این را روشن کنم که من هیچ گلایه‌ای نکردم از این که چرا کم شده روابط، بلکه می‌گویم این روابط تحت تأثیر اتفاقاتی است که در دنیا اتفاق می‌افتد و توافق هسته‌ای برای ایران خیلی مهم بوده و ما حتی کشور‌های عضو آلبا در همین حیطه همیشه در طرف ایران بودیم؛ در جایی که در سازمان ملل متحد بوده، در جایی که در مجامع بین المللی بوده که ایران بتواند از حق صلح آمیز خود استفاده کند. بنابراین این روابط بین المللی طوری هستند که در زمینه اجتماعی- سیاسی طوری تعریف می‌شوند که الآن ما شاهد این هستیم که افول آمریکا وجود دارد و این یکجانبه گرایی دارد زیر سؤال می‌رود. داریم به سمت شکل گیری دنیایی چند قطبی می‌رویم که قطب‌های قدرت دوباره دارند شکل می‌گیرند؛ روسیه، چین، ایران و آمریکای لاتین و این نشان می‌دهد که ما حیطه‌های سوسیوپلتیکی داریم که روابط قدرت، حسن اراده طرفین را نشان می‌دهند و وقتی که می‌گوییم ایران در آن زمان به سمت اروپا بوده، داشته از حق طبیعی خود دفاع می‌کرده، چون به اقتصاد کشور خیلی کمک می‌کرده این موضع، چون به شکل بد یا تراژیکی تحت تأثیر این‌ها قرار گرفته بوده، این تحریم‌های غرب.

سوال : ولی در همان دوره هم می‌شده یعنی به هر حال اعتدال در روابط حفظ شود، یعنی کسی، کشوری جای کشوری یا منطقه‌ای جای منطقه‌ای دیگر را نگیرد، من منظورم بیشتر در این مورد بود که به هر حال در همان دوره هم می‌شده سطح روابط، میزان روابط تجاری با آمریکای لاتین حفظ شود و کاهش پیدا نکند؟ 

خانم راموس: روابط تجاری این طور نیست، بگذارید اینجا یک پرانتزی باز کنم؛ یک چیزی این است که این اتحادی که وجود دارد بین جمهوری اسلامی ایران، جدای کسانی که سر کار آمدند از سال ۱۹۷۹ تا الآن با کشور‌های آلبا یعنی کشور‌هایی که از نظر ایدئولوژیک خواستار نظم نوین جهانی هستند و از طرف دیگر این است که در این دولت‌هایی که وجود داشتند، روابط اقتصادی قطع نشده، به ویژه با کشور‌هایی مثل برزیل که این روابط واقعاً وجود داشته و برزیل ابرقدرت تجاری این روابط بوده با ایران؛ ۸۷ درصدش از بین روابط تجاری ایران با آمریکای لاتین با برزیل صورت می‌گیرد و کشور‌های دیگری که در حاشیه و در کنار آلبا هستند، یک موضع خنثی به مواضع آمریکا داشتند، مثلاً هیچ وقت روابط با واتسونر‌ها قطع نشد، اما الآن هم در زمان آقای لولا داسیلوا هستیم، اما هیچ وقت در زمان دولت‌هایی که چه از راست باشند، چه از چپ و حتی طرفدار سیاست‌های نئولیبرال باشند قطع نشد و این روابط اقتصادی به ویژه با هشت کشوری که الآن وجود دارد، همیشه ایران این روابط را حفظ کرده است. ولی من منظورم این است که کشور‌های عضو آلبا همیشه روابطشان رو به تقویت بوده، به ویژه وقتی راجع به برزیل، ارژانتین، مکزیک و اروگوئه صحبت می‌کنیم، این روابط همیشه پایدار بوده، ولی مثلاً در کلمبیا و پاراگوئه هم روابطی بوده، الآن بیشتر شده و این خیلی رابطه خوبی است، این موضع‌هایی است که باید در سطح کلان به آن نگاه کرد، چون ما دید خنثایی نسبت به امپریالیست نداریم،  الآن در زمان دولت آقای رئیسی مثلاً در بولیوی کمیسیون مشترک شکل گرفته و در این زمان بوده که ما به سمت روابط تجاری پیش رفتیم، بنابراین این روابط در سطح خوبی هستند.

سؤال: الآن شما این روابط را مطلوب ارزیابی می‌کنید یا جا دارد که افزایش پیدا کند؟

خانم راموس: حتماً باید رو به افزایش باشند به صورت تدریجی، ولی فراموش نکنیم که جنگ دارد تأثیر می‌گذارد چه در کشور‌های اروپایی به دلیل جنگ اوکراین و هم به خاطر چیز‌های دیگری که شاهدش هستیم، در کشور‌های دیگر می‌بینیم بازیگرانی درگیر هستند که مثلاً آن چیزی که در چین می‌بینیم از طریق راه ابریشمی که مطرح کرده که کشوری که الآن بسیار هژمون است و روابط خیلی محکمی دارد، یا روسیه‌ای که شاهد هستیم و با چین که می‌بینیم ایران یک روابط ۲۵ ساله‌ای امضا کرده یا حتی با همین کشور‌های آلبا وجود داشته این نوع روابط. این باعث می‌شود که ما بتوانیم به سمت جلو در حرکت باشیم، چون الگو‌های حرکت این روابط بر اساس ظالم و مظلومی نیست بلکه این بر اساس روابطی است که همگرایی را می‌طلبد.

سؤال: شما اشاره کردید به این که روابط در حالت همگرایی پیش می‌رود و به این اشاره کردید که چه اشتراکاتی وجود دارد بین دیدگاه‌های ایران و آمریکای لاتین و همچنین به سازمان آلبا اشاره کردید که می‌خواهد که روابطش را کشور‌هایی که عضو هستند در سازمان آلبا، روابطشان را با ایران گسترش دهند، درباره این سازمان بیشتر توضیح می‌دهید، چه چشم اندازی برای گسترش روابط با ایران دارد و چه اشتراکاتی در دیدگاه‌های سیاسی خود با ایران دارد؟

خانم راموس: در زمان دولت‌های مترقی فقط آلبا نبود که شکل گرفت، اتحاد ملت‌های آمریکای لاتین بلکه در زمانی که تک قطبیت در دنیا وجود داشت که آمریکا می‌خواست که از توافق‌های تجارت آزاد بهره ببرد و می‌خواست که از منافع کشور‌های تولیدکننده مواد خام استفاده کند، آن زمان بود که این همگرایی شکل گرفت و این کشور‌ها خواستند که به صورت منطقه‌ای باهم وارد اتحاد شوند و این که چهار کشوری که نام بردم، علاوه بر آن‌ها اکوادور و گرانادا هم بودند، اما اتحاد‌های دیگر که شکل گرفت در این زمینه، عُناصُر بود یا سلاحی که شامل همه جوامع آمریکای لاتین، به جز شمال یعنی آمریکا و کانادا می‌شد. یعنی ما خواستار این همگرایی هستیم ولی مهمترینش آن چیزی است که ما در بریکس می‌بینیم و شاهد هستیم، این منطقه را با آسیای غربی، با چین، هند در ارتباط می‌کند و این بستری است که نشان می‌دهد همگرایی و اتحاد بین کشور‌ها بر اساس اقتصاد‌های نوظهور رو به حرکت است، آلبا آن چیزی که دنبال می‌کند؛ این است که برنده‌ای این وسط وجود ندارد بلکه نفت برای همه باید وجود داشته باشد و فقط نگاهمان نباید به روابط تجاری باشد.

سؤال: با توجه به این چشم اندازی که اشاره کردید و اهداف مشترکی که دنبال می‌شود، چقدر می‌تواند در آینده روابط ایران و آمریکای لاتین توسعه پیدا کند و آن اشاره‌ای که داشتید نظم مورد نظر آمریکا و استکبار جهانی را به چالش بکشد؟ 

خانم راموس: سؤالتان بسیار جالب است. وقتی که راجع به نظم نوین جهانی صحبت می‌کنیم نباید با این نگاه فقط به گذشته راجع به آن صحبت کنیم و روابط بین المللی که در غرب اکثراً شکل گرفتند، به عنوان نمونه ایران یک تئوری دارد در خصوص توسعه روابط بین المللی که اصول اسلامی در آن بسیار مهم هستند، بولیوی هم همین دیدگاه را دارد که می‌آید این نظم نوین را بر اساس دید خود که ما اسمش را می‌گذاریم نگاه جنوب؛ تعریفش می‌کنیم، می‌آییم این جهان بینی را در قالب استعمار زدایی تعریف می‌کنیم. وقتی می‌خواهیم راجع به نظم نوین جهانی صحبت کنیم، هر کشوری باید بر اساس مفاهیم و جهان بینی که دارد پیش ببرد این مسأله را، چه در عمل و چه در قالب تئوری که برای خودش تعریف کرده و این برای ایران نیست و خیلی از کشور‌های اسلامی هستند که همین دیدگاه ایران را به اشتراک می‌گذارند. نمی‌توانیم این دیدگاه تئوری که درباره عدالت، درباره برابری وجود دارد را نادیده بگیریم ولی باید اول این شکست در این دیدگاهی که وجود دارد، اتفاق بیفتد تا بعد بتوانیم بر پایه آن، این نظم جدید را پایه بگذاریم، مثلاً سازمان ملل را در نظر بگیریم.

سؤال: به نظرتان الآن شکست نخورده است؟

خانم راموس: بله درست است. همین را می‌خواستم بگویم. چرا که این ساختار‌های سوسیوپلتیک که وجود دارد، مثلاً در خصوص سازمان ملل را در نظر بگیرید که سازمانی که قبل از آن بود از بین رفت تا سازمان ملل متحد جای آن را بگیرد تا باز ناعدالتی که وجود داشت و روز افزون بود جلوی آن را بگیرد، ولی وقتی می‌بینیم آن چیزی که درباره فلسطین اتفاق می‌افتد، اگر بخواهم از دیدگاه جهان بینی جنوب راجع به آن صحبت کنیم، آن چیزی که در فلسطین اتفاق می‌افتد یک آپارتایدی است که نمی‌توانیم اسمش را بگذاریم درگیری، بلکه آن چیزی است که غرب می‌خواهد به ما نشان دهد، وقتی می‌گوییم درگیری واژه‌ای است که دو طرف برابر ایستادند و انجام می‌دهند، ولی در فلسطین این طور نیست که بگوییم سازماندهی وجود دارد، بلکه این برابری را ما در این رویارویی نمی‌بینیم و نظم جدیدی که باید شکل بگیرد در فاصله شب تا صبح به وقوع نمی‌پیوندد بلکه باید زمان ببرد. مثلاً در خصوص چین صد سالی بود که این کشور در جایگاه خوبی نبود، ولی طول کشید این کشور دانشجویانی را فرستاد به کشور‌های دیگر برای این که بتوانند برگردند و بر اساس دیدگاهی که از پایه فلسفه این کشور برگرفته شده بتوانند دیدگاه‌های جدید را عنوان کنند و الآن دیگر توانسته به یک قدرتی تبدیل شود که در برابر آمریکا هم قرار گرفته، مثل ایران، چین هم وارد آمریکای لاتین شده با پروژه‌های زیادی که در دست گرفته است و ایران هم به همین ترتیب و من آن چیزی که امروز صبح هم مطرح کردم این است که نه فقط باید تقویت کرد، نباید به این روابط دوجانبه بسنده کرد، بلکه باید دید وسیع تری داشت که به بشریت نگاه کند. به حاکمیت موجود در جهان نگاه کند. مثلاً شورای امنیت را نگاه کنید که وقتی دیروز یک وتویی صورت می‌گیرد و آتش بسی نمی‌تواند صورت بگیرد و وضع شود، این سازمان نشان می‌دهد که همه سازمان‌ها به دورانی می‌رسند که دیگر زمانشان دارد تمام می‌شود و آمریکای لاتین و ایران این کار و اقداماتی که نشان می‌دهند در واقع در پاسخ به چیز‌هایی است در سیاست‌های دوگانه‌ای است که ما از سوی غرب می‌بینیم تا بتوانیم قوانین و دیدگاه‌های جدیدی را حاکم کنیم و ممکن نیست که تمام این تئوری‌های سیاسی که از سمت غرب آمدند بتوانند بر کشور‌های ما حکومت کنند، پس ما باید آن‌ها را از لحاظ چه عملی و چه تئوری مثل آن چیزی که در چین، روسیه و ایران دیدیم و آمریکای لاتین مثل کشور من بولیوی پیاده کنیم، کشور ما بسیار قوی پیش آمده به خصوص در حوزه محیط زیست و ما خیلی بر جوامع بومی و همچنین حقوق مام زمین، تأکید می‌کنیم چرا که از لحاظ ما، مام زمین این نیست که یک شیء باشد در اختیار انسان ها، بلکه خودش فردیت دارد، ولی این آن چیزی است، که آن‌ها تغییر اقلیمی می‌نامند، من این طور نمی‌دانیم و آن را بحران آب و هوایی می‌دانیم و یک سری بحرانی که دارد اتفاق می‌افتد و مهمترین آنها؛ بحران ارزش هاست، بحران‌های اخلاقی ما اوج آن را در مورد فلسطین امروز شاهد هستیم و می‌بینیم.

سوال: سؤال پایانی ام و پاسخی که شما دادید این طور می‌توانم جمع بندی کنم که با توجه به تغییراتی که به تدریج در جهان در حال رخ دادن است و ایران و کشور‌های آمریکای لاتین هم برنامه‌هایی برای آینده آن دارند و شکستی که آمریکا و هژمونی آمریکا خورده، الآن مهمترین زمان است برای این که نظم نوینی که آمریکا در نظر داشت، تغییر کند و آن نظم نوینی که کشور‌هایی مثل ایران و آمریکای لاتین دنبال می‌کنند، فکر می‌کنم این جمع بندی صحبت‌های شما بود.

خانم راموس: بله دقیقاً همین طور است، ولی این نظمی که راجع به آن صحبت می‌کنیم، فقط این طور نیست که بنشینیم راجع به آن صحبت کنیم بلکه باید قدم به قدم و گام به گام پیش برود به صورت دوجانبه کشور‌ها باید راجع به آن صحبت کنند و راجع به آن بحث کنند، من به عنوان نمونه به جلسه‌ای رفته بودم در یک دانشگاهی که راجع به انتقال قدرت‌ها صحبت می‌شد، چین، ایران و کشور من در این جلسه بودیم و می‌خواستیم ببینیم راجع به این قضیه چه دیدگاه‌هایی وجود دارد، در خصوص قاره آمریکای لاتین من توضیح دادم که ما چه کار می‌کنیم؟ ما پیشرفت‌های زیادی داشتیم؛ از عمل، از آن تئوری‌های غربی فاصله گرفتیم و ما دیپلماسی ملت‌ها را پیش گرفتیم و این ملت‌ها هستند که دور هم جمع می‌شوند، به عنوان نمونه، آن چیز که دیدیم در اجلاس سائوپائولو یا آن چیزی که در عناصر می‌بینیم که در آن ملت‌ها و مردم هستند که صدای خود را به گوش می‌رسانند، مردمی که در خیابان‌ها هستند، نه این که فقط سیاستمدار‌ها بلکه نخبگان هر کشور هستند که می‌آیند وسط صحبت می‌کنند و این آمریکای لاتین بوده، که خداوند اگر بخواهد بتوانیم دنیایی چندقطبی را ایجاد کنیم که روابط تجاری در آن حاکم باشد که فقط یک پاترون و پرده وجود داشته باشد، بلکه همه باهم همکاری داشته باشند، قدم به قدم باید گام برداریم به این سمت.

دیدگاه تان را بنویسید